دکتر محمد حسینی شما هم بخوانید
دکتر محمد حسینی شما هم بخوانید
فرهنگ را دريابيم يا دريابيد
اين واژهها و القاب و عناوين آن قدر مورد استفاده قرار گرفتهاند كه به قولي نخ نما شدهاند. اما چه كنيم كه مجبور هستيم آنها را پيآپي به كار ببريم. از دو جهت كه نخستين آنها حقيقت دارند. يعني حق ما هستند و دليل ديگر اين كه واژه و لقب جديد، نو و جايگزيني براي آنها تعريف، مشخص و پيدا نشده است.
اين واژههاي نخ نما شدهيي كه حق ما هستند. واژههايي هم چون آغازگر مدنيت، دروازههاي آسياي جنوبي، مركز جنوب شرق ایران، دارالامان ايران، قلب تمدن و بسياري عناوين ديگر كه سدها سال است براي ايالت، ولايت، استان، شهرستان و شهر كرمان مورد استفاده قرار ميگيرد. در مورد مقولهي نخست كه آنقدر به آن پرداخته شده و جاي آن در اين مقال نيست و دومي از آن جهت كه نگاهي نو به آن نميشود و سبب گشته تا اين واژهگان نخ نما شوند.
كرمان به عنوان نخستين جايي كه انسان يك جانشين اقدام به ساخت خانه، برج، بارو، ديوار و تمامي ملزومات شهرنشيني کرد؛ كه در واقع قلب تمدن جهاني است. هر چند كه كمتر كسي به آن توجه دارد. شهري كه مردمانش با وجود تمامي ناملايمات هنوز زندهاند و بر پيرامون خود اثراتي شگرف و ژرف ميگذارند. شهري كه به عنوان نخستين ايرانيان عصر جديد اقدام به اعتراض عليه استبداد و خودكامهگي شاهان وقت پرداخت و خواستار شرط گذاري، ضابطهمند شدن، قانون مدون و دادن حق انتخاب به شهروندان شد، تا آنان را از رعيت به شهروند تبديل كند. پس شروط را بنيان گذاشت و از نخستين شهرهاي ايران بود كه روزنامه و روزنامه نگاري را آغاز كرد.
زادگاه كساني همچون ميرزا آقاخان بنيانگذار ملي گرايي نوين، ناظم الاسلام، استاد باستاني پاريزي و ديگراني است كه اثراتي آن چنان ماندگار در جنبههاي مختلف زندهگي ايرانيان و به طبع مردمان خاورميانه گذاشتهاند كه تا ابد نامشان ميماند. كسي همچون ميرزا آقا خان كه در واقع تعريف نويني از ملت ارایه كرد و با آغاز جنبش مشروطه تعريفي نوين از دولت ارایه شد. كه اگر نه نخستين و يا تنها افراد اين ميدان كه از بنيانگذاران دولت - ملت در عرصهی سدهي حاضر و معاصر ايران بودند. كساني همچون استاد دكتر ابراهيم باستاني پاريزي كه به حق دارندهي لقب پدر تاريخ نگاري كرمان است و بخش زيادي از تاريخ مدون ايران زمين مديون زحمات وي است و يا افراد بسياري مانند پدر و پسر ناظرزاده كه در عرصهي تآتر و گاهشماري يادگارهاي به ياد ماندني از خود بر جاي گذاشتهاند. كساني كه در اوج بيتوجهي، تنها از نام آنها ميتوان برگهاي بسياري را سياه كرد و چه بسا كتابي منتشر ساخت. افرادي كه در عرصههاي فرهنگي، سياسي، هنري، اقتصادي، اجتماعي، پزشكي و غيره خدمات بسياري به ايران و ايرانيان ارایه كردهاند. هر چند كه وظيفهي هر شهروند است اما جاي آن دارد كه دستكم در اين زمينهها نگاه و توجهي در خور شأن اين بزرگان به اين استان كرد.
اما از آن جا كه اين يادداشت و يا هر چه كه نام آن را بگذارند در مورد فرهنگ و هنر كرمان است لاجرم به اين مقوله محدود ميشود. فرهنگ و هنر كرمان با وجود تمامي پتانسيلهاي بالقوه و بالفعلي كه دارد اما سالهاست كه دچار ركود، خمودگي و رخوت شده و بهتر است بگويم به كما رفته است.
تآتر كرمان با وجود حضور استعدادهاي ناب و قابل توجه، دارا بودن انجمن هنرهاي نمايشي و دبيرخانهي دائمي تآتر روبان قرمز، اگر نه مرده، دست كم غير فعال است. اگر گذري بر شهر كرمان داشته باشيم و از مردم شهر در مورد تآتر كرمان پرسيده شود چه بسا، دچار گُنگي شوند. زيرا پاسخي ندارند. از آن جهت كه تآتر را نميشناسند، از آن جهت كه كار خاصي در آن صورت نميگيرد و يا اگر هم صورت میگيرد آن قدر كم رمق است كه نمودي از آن ديده نميشود و تنها محدود به اعضاي انجمن و گروههاي تآتري ميشود. به قول يكي از دوستان زماني يك شهر داراي تآتر است كه دست كم يك اجرا در روز روی صحنه باشد و زماني تآتر در حال رونق است كه مخاطب اجراي مورد نظر خود را انتخاب كند و تصميم بگيرد كه كدام اجرا را ببيند.
هنرهاي تجسمي شهر نا پيداست. هيچ اثر و خبري از آن نيست و جز معدود كوزههاي قليان و گلدانهاي سفالي كه آن هم بيشتر در سيرجان توليد ميشود نام و نشان ديگري نميتوان از آنها يافت. مگر اين كه صنعت مس گري كرمان را كه ديگر دير زماني است صداي چكش هايشان در بازار شنيده نميشود نيمچه فعاليتي نا محسوس انجام ميشود. با وجود حضور انجمن شعري مانند انجمن شعر خواجو كه شايد جزو اولين انجمنهاي شعر ايران باشد و پتانسيلهاي بسيار قوي در استان كرمان يا شعر شعرا نمود كمي و كيفي ندارد و يا ميداني براي عرضه در اختيار شاعران نيست.
انجمن صنفي سينما و سينماي جوان استان هم با وجود حمايت و فعاليت حوزهي هنري آثار قابل قبول چنداني توليد نميكند و يا اگر توليد ميشود در اختيار مخاطبان قرار نميگيرد. چند سال پيش قرار بود سالن يكي از سينماهاي كرمان به نام شهر تماشا واقع در ميدان شورا در اختيار نمايش فيلمهاي هنري، كوتاه و ويژه و خاص قرار گيرد كه پس از يكي دو نوبت نمايش به دلايلي كه وزارت ارشاد و اداره كل استان كرمان بهتر در جريان است به فراموشي سپرده شد، اقدامي زيبا بود كه با استقبال خيره كننده و پورشور زيادي هم از سوي مخاطبان واقع شد.
موسيقي هم كه انگار در كرمان تعطيل شده است. با وجود انجمن موسيقي و دبيرخانهي دائمي موسيقي نواحي در كرمان، موسيقي به برگزاري كنسرت و آنهم به همان زمان جشنواره محدود شده است و مدتي است كه مردم كرمان به استثناي جشن سالگرد تاسيس يكي از صندوقهاي قرض الحسنهي شهر و چند اجراي سنتي و تك نوازي گيتار كه نام آن را نميتوان كنسرت موسيقي گذاشت چیزیبه یاد نمیآورند.
آخرين برنامهي سيرك كه در كرمان اجرا شد من نگارندهي اين يادداشت دانش آموز دبستان بودم و اگر هم يكي از گروههاي سيرك از كرمان گذر كرده باشد يا راه گم كرده و يا آن قدر در سكوت و تاريكي گذشته كه هيچ كسي خبردار نشده است.
با وجود بیش از 170 مجوز نشريهی گوناگون در سراسر استان كرمان بايد گفت كه وضعيت آنها چندان خوشايند نيست. اصولا وضعيت نشر خوشايند نيست در استاني كه بيش از 11 مجوز انتشاراتي دارد ميبايست هر سال دهها عنوان كتاب منتشر ميشد كه يا موسسات انتشاراتي فعال نيستند كه نويسندهگان كرماني آثارشان را در ديگر استانها چاپ ميكنند و یا آن قدر مديريت در اين بخش ضعيف و ناتوان است كه اگر از محدود و معدود كتابخانهاي شهر، نام اين موسسات را بپرسیم کسی نام آنها را نميداند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و بلطبع نمايندهي آن، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان به عنوان ناظر و متولي امور فرهنگي و هنري كه افتخار برگزاري جشنواره و گنگرهی شعر رضوي را در اين استان دارند و يا حوزهي هنري كرمان كه نمايشگاه و جشنوارهي پوسترهاي عاشورايي را برگزار ميكنند بايستي نگاهي در خور شأن فرهنگ و هنر به اين استان داشته باشند.
در شرح وظايف وزارت ارشاد و حتما و قطعا فراهم سازي بستر و عرصهي اين امور آمده است و مسئولين ذيربط و در راس همهي آنها شخص دكتر محمد حسيني وزير ارشاد بهتر از هر شخص ديگري به اين امر واقفند.
اگر سري به كرمان بزنيد به جز سه نگارخانه كه يكي بيشتر اوقات تعطيل است و ديگري بيشتر اوقات درگير مسایل و مشكلات مالي، نگارخانهي ديگري وجود ندارد و تنها دو فرهنگ سراي كوثر و جان جهان كه توسط شهرداري راه اندازي شده و اداره ميشوند خبر ديگري نيست.
اكثر ساعات روز گيشهي سينماهاي شهر خلوت است انگار كه سالهاست در اين شهر سينمايي وجود ندارد و ديگر شهرستانهاي استان هم وضعيت بهتري ندارند.
اگر در انجمن خوش نويسان نابساماني رخ ميدهد و يا خانهي سينما منحل ميشود تنها بخشي از آن مربوط به كرمان است و بيشتر آن در ارتباط با تصميمهاي كلان مديريتي كشور و وزارت مربوطه است.
اگر كسي به استان كرمان نيامده باشد و بشنود كه وزير ارشاد كرماني است گمان ميكند هنرمندان كرمان جزو فعالترينهاي كشور هستند.
جناب دكتر محمد حسيني هر چند كه توقع شمار زيادي از كرمانيها نگاه خاص و ويژهي شخص جناب عالي به كرمان است اما شايد اگر واقع بينانه به اين امر نگاه كنيم توقع زيادي باشد. اما زماني كه اشخاص نام بردهيي مانند آنچه كه پيشتر در متن آمده است كرماني هستند و يا در كرمان زندگي ميكنند چرا وضعيت فرهنگ و هنر كرمان اين چنين است. گمان نميكنيد كه يافتن علت و ريشههاي آن نياز به واكاوي و بررسي و مطالعه دارد؟ يا از كم كاري و بدكاري مديران است. يا از عدم علاقهي مردم و هنرمندان كه با وجود زحمات مديران و برنامه ريزان نمود آن روشن نيست.
كار و سخن ماندهگار اثري ماندهگار ميگذارد. زماني كه قلب شخص دكتر حسيني و معاونت هنري او دکتر شاه آبادی براي آثار موزهي ملي تهران كه به حق هم هست ميتپد چرا آثار استاد علي اكبر صنعتي به فراموشي سپرده شده است؟ تنديس سازي که پس از قرنها مجسمه سازي را در ايران زنده كرد و بايد به حق او را پدر تنديس سازي نوين ايران نام گذاري كنيم. استاد در پايان عمرش كه در زمان وزارت شما نبود به علت بيماري و نداشتن بيمه مجبور به فروش آثارش شد. در حال حاضر كمتر كسي از سرنوشت تابلوهاي نقاشي وي آگاه است.
جناب دكتر محمد حسيني عزيز در زمان تصديگري خودتان براي ابديت و هميشهي ايران نامي ماندهگار و خوش از خود به جاي بگذاريد تا مردم ايران و به ويژه كرمانيها در طول تاريخ با افتخار از دورهي وزارت شما نام ببرند و ياد كنند.
بهادر ميرحسيني
عکس/ رئوف محسنی