نگاهی به اولین مجمع عمومی فوق العاده ی خانه ی مطبوعات در سال 93
به نام آن که صاحب عشق، همراهی و مشاورت است
منصور میرحسینی
مثلی قدیمی در روال زندهگی جامعهی ما کار تکیه کلام بود در نوع وجود عیب در کارهایی که خود شیفتهگی و خود محوری حرکت میکرد، که هرگز افراد سازندهی مجموعهیی نمیخواستند تا زنده هستند جای خود ا به دیگری که شاید شاگردان خود این عزیزان هستند و در حد و قوارهیی قرار دارند که میتوانند مجموعه را بهتر حرکت دهند و احترام و شأن گذشته را نیز نگه دارند، نه این که اولیهها با رفتنشان کلن از حافظه هم خارج شوند. در این حدیث گغته میشود که کرم از خود درخت است.
غرض از این مرقومه بهانهیی است، که در عصر روز چهارشنبه 93/6/12 در حرکت و تشکیل خانهی مطبوعات که در طول یک سال و نیم گذشته در محاق کما بود و به خاطر کوتاه بینی و لشکر کشی عدهیی، این نفاق ایجاد شد، تا به جای این که در طول این مدت گذشته این مجموعه فدرت بیشتر و ارزش بیشتر پیدا کند و نشانگر این مطلب و گفتمان باشد که ما در هر صورت عدهیی روزنامه نگار (نمیخواهم اسمشان را ژورنالیست بگذارم) که متاسفانه ما به اندازهی انگشتان دست هم ژورنالیست نداریم و گویا همانند بعضی از تلویزیونهای آن طرف آب یک نفر همه کار را میچرخاند و مانند زبل خان هم همه جا هست و با کاسهیی در دست یاد آن آفریقایی گرسه میافتی که من کاسهام خالیست، ولی با حرکتی که وز چهار شنبه با به حد نساب نرسیدن مجمع (آبستراکسیون) خانهی مطبوعات به قول یک دوست چند سال کار کرده شیطنتی در کار بوده، باید این مثل در بالا ذکر شده گفته شود که کرم از خود درهت است؟!
چرا نمیآییم رودررو نقد کنیم، سبک و سنگین کنیم، بی حب و بغض رقابت کنیم و جمعی مدیر عاشق، مطرح، قدرتمند در همکاری و هم زبانی خانهی مطبوعات را رسمن به کار وافعی بیندازیم و فدرت ژورنالیستی، به آن بدیهم و کم کم به صورت یک سندیکای واقعی و سالم با افراد اداره کنندهیی راستین، بی پیرایه، رانت خواری و یک سو نگری به درجهی قابل قبول جامعه درآوریم.
به خدا قسم این گفته صادق است که:
نهال دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن ک رنج بی شمار آرد