قیامی بدون حمایت‌های اقتصادی

چهار تحلیلگر آشنا با تحولات ایران درباره اعتراضات مردمی و سرانجام آن سخن گفته‌اند.


این تحلیلگران معتقدند که حاکمان کنونی جمهوری اسلامی می‌توانند اعتراضات مردمی را سرکوب کنند و به همین دلیل «تغییر نظام سیاسی ایران» در کوتاه‌زمان، بیشتر شبیه «رویا» است.
تظاهرات مردمی ایران در پی کشته شدن مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله اهل سقز در جریان بازداشت توسط نیروهای گشت ارشاد تهران آغاز شد و در پی فراگیر شدن، سرکوب شدید نیروهای حکومتی را در پی داشت. سرکوبی که بنا بر گزارش سازمان‌های حقوق بشری، تاکنون دست‌کم ۱۵۴ کشته و سدها زخمی برجای گذاشته است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز در یکی از آخرین گزارش‌های خود نوشته است که هم‌زمان با گستردگی اعتراضات در دست‌کم ۵۰ شهر کوچک و بزرگ ایران، دست‌کم ۱۹۰۰ نفر نیز بازداشت شده‌اند؛ بازداشت آن هم در کشوری که حکومتش به راحتی مخالفان را به اتهام «مفسد فی الارض» متهم و در پشت درهای بسته زندان‌ها اعدام می‌کند.
حفظ قدرت «به هر قیمتی»
از نظر این تحلیلگران، شانس این‌که گلوله برفی شکل گرفته با این اعتراضات به بهمن عظیمی مشابه آنچه تبدیل شود که در سال ۲۰۱۱ م «بهار عربی» را رقم زد و منجر به سرنگونی دولت‌های مصر و تونس شد، در کوتاه مدت بسیار ضعیف است؛ چراکه «حاکمان مستبد» ایران مصمم هستند تا «به هر قیمتی» قدرت خود را حفظ کنند.
روحانیون حاکم بر ایران، طی چهار دهه تشکیلات نظامی بسیار قدرتمندی از نیروهای وفادار به خود را از جمله از مسیر سپاه پاسداران به وجود آورده‌اند و هر زمان که اراده کرده‌اند، از این نیرو برای سرکوب خشونت‌آمیز قیام‌های قومی، ناآرامی‌های دانشجویی و اعتراضات علیه مشکلات اقتصادی استفاده کرده‌اند.
کسرا اعرابی، سرپرست برنامه ایران در «موسسه تونی بلر برای تغییرات جهانی» در این‌باره می‌گوید: «اگر اعتراضات ادامه یابد، جمهوری اسلامی برای سرکوب این اعتراضات، بار دیگر به راه حل معمول خود روی خواهد آورد که "خشونت بی‌حد و حصر علیه غیرنظامیان غیرمسلح" است.»
بیش از چهار هفته از آغاز این اعتراضات که یکی از بزرگ‌ترین تظاهرات ضددولتی در سال‌های اخیر ایران است می‌گذرد و از نظر تحلیلگران، اگرچه حجم این اعتراضات را نمی‌توان با انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ م (انقلاب ۱۳۵۷) و زمانی که میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها آمدند مقایسه کرد، اما «همبستگی و یک‌پارچگی» معترضان در این اعتراضات که خواهان سقوط رژیم هستند، به همان اندازه قوی است.
کسرا اعرابی می‌افزاید: «یکی از شباهت‌های اعتراضات کنونی با انقلاب ۵۷ خ، حال و هوای حاکم بر خیابان‌ها است که به روشنی "انقلابی" است و معترضان به صراحت اعلام می‌کنند که اصلاحات نمی‌خواهند و خواهان تغییر رژیم هستند.»
با این وجود او تأکید دارد که «هیچ کس نمی‌تواند زمان تحقق این خواسته را پیش‌بینی کند و ممکن است پایان عمر حکومت، هفته‌ها، ماه‌ها یا حتا سال‌ها طول بکشد. اما چیزی که روشن است این‌که "مردم ایران تصمیم خود را گرفته‌اند".»
به همین دلیل است که در این روزها بارها دیده‌ایم که معترضان با پاره کردن تصاویر علی خامنه‌ای یا سر دادن شعار «مرگ بر دیکتاتور» حاکمیت رژیم را به چالش کشیده‌اند و البته در مقابل نیز نیروهای سرکوب‌گر با گاز اشک‌آور، قمه و حتا استفاده از گلوله‌های واقعی در صدد خاموش کردن صدای آن‌ها برآمده‌اند.
درسی که جمهوری اسلامی از رژیم پهلوی گرفت
تحلیلگران بر این باورند که حاکمان ارشد ایران نمی‌خواهند سرنوشت شاه ایران را داشته باشند و به همین دلیل نیز نمی‌خواهند همانند او در مقابل معترضان ضعف نشان دهند.
درباره دلایل سقوط حکومت پهلوی دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. دیدگاه اول از سوی گروه‌های مدافع حقوق بشر مطرح می‌شود که معتقدند آنچه باعث دوری شاه از مردم و درنهایت سرنگونی حکومتش شد، اشتباه بزرگ محمدرضا پهلوی در قتل و شکنجه مخالفان بود که باعث شد مردم را با خود بیگانه کند.
در مقابل دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که عمدتاً از سوی مورخان مطرح می‌شود و می‌گوید دلیل سقوط حکومت پهلوی، ضعفی بود که شاه در سرکوب مخالفان نشان داد.
الکس وطن‌خواه، مدیر برنامه ایران در «موسسه خاورمیانه» مستقر در واشنگتن می‌گوید: «روی‌کرد رژیم کنونی حاکم بر ایران در مقایسه با رژیم پهلوی، بسیار بیشتر متکی به سرکوب است.»
اندکی قبل از انقلاب سال ۵۷ خ، شاه ایران در تلویزیون ملی ایران ظاهر شد و گفت که «به عنوان شاه ایران ... من صدای انقلاب شما را شنیدم ... انقلاب ملت ایران نمی‌تواند مورد تأیید من به عنوان پادشاه ایران و به عنوان یک فرد ایرانی نباشد.»
مخالفان او، این سخنان را نشانه‌ی ضعف او دانستند.
از نظر الکس وطن‌خواه، علی خامنه‌ای این درس را از شاه گرفته است که اگر به مردم بگوید صدای‌شان را شنیده و اشتباه کرده، این پایان رهبری اوست و به همین دلیل است که حاضر نیست چنین کاری را انجام دهد و به همین دلیل است که لفاظی‌های حاکی از تسلیم‌ناپذیری او ادامه دارد.
با این وجود مدیر برنامه ایران در «موسسه خاورمیانه» هشدار می‌دهد که «اگر خامنه‌ای گوش ندهد و مزخرفاتش را که این اعتراضات، همه تحت رهبری خارجی انجام می‌شود متوقف نکند، اعتراضات بیشتر خواهد شد.»
اعتراضاتی قومی که به قیامی ملی تبدیل شد

وحید یوجسوی، پژوهشگر ترک و متخصص اسلام سیاسی در کانادا به نکته‌ای دیگر اشاره دارد و معتقد است با وجود همه خشونتی که در این سه هفته از نیروهای حکومتی دیده شد، آنچه تا کنون روی داده را باید یک «سرکوب محدود» دانست.
او به این موضوع اشاره دارد که اعتراضاتی که در حال حاضر در ۳۱ استان ایران دیده می‌شود و همه‌ی لایه‌های جامعه از جمله اقلیت‌های قومی و مذهبی مختلف را در بر گرفته و توانست تمام اقشاری را به خود جلب کند که رژیم هیچگاه به نارضایتی‌های‌شان رسیدگی نکرده، در واقع از غرب ایران و مناطق کردنشین آغاز شده است.
به همین دلیل نیز یک شعار سیاسی محبوب کردها که در جریان جنبش استقلال کردستان استفاده می‌شد یعنی «زن، زندگی، آزادی» و اولین بار در جریان مراسم خاک‌سپاری مهسا امینی در ۱۷ سپتامبر در شهر کردنشین سقز سرداده شد، به سرعت همه‌گیر شد و اکنون نه‌تنها در جریان اعتراضات داخل ایران بلکه در سراسر جهان شنیده می‌شود.
به گفته او رژیم ایران در حال حاضر از یک چیز دیگر هراس دارد و آن وقوع یک قیام قومی است. به همین دلیل است که به جای استراتژی «مشت آهنین» که در گذشته همواره نشان داده، اکنون سیاست یک «سرکوب محدود» را در پیش گرفته است.
قیامی بدون حمایت‌های اقتصادی
سعید گلکار، استادیار گروه علوم سیاسی در دانشگاه تنسی آمریکا به «سکولار، غیرایدئولوژیک و تا حدی ضد اسلامی» بودن این اعتراضات اشاره دارد و می‌گوید: «ایرانی‌ها علیه روحانیون که از دین برای سرکوب مردم استفاده می‌کنند، شورش کرده‌اند.»
گلکار با اشاره به انقلاب ۵۷ می‌گوید اگرچه در آن زمان شورش‌های ضدشاه در همه‌ی شهرها و روستاها دیده می‌شد، اما آنچه حکومت شاه را عملاً فلج کرد اعتصاب کارگران صنعت نفت بود که شیرهای نفت را به عنوان مهم‌ترین منبع درآمد دولت بستند و حمایت بازاریان از روحانیون که به آن‌ها کمک مالی می‌کردند.
اما در حال حاضر، اگرچه دانشجویان نقش محوری در اعتراضات ضدحکومتی ایفا می‌کنند و به همراه گروهی از اساتید دست به اعتصاب زده‌اند، نشانه‌ای از پیوستن بازار و کارکنان صنعت نفت به این اعتصابات دیده نمی‌شود.
الکس وطن‌خواه نیز می‌گوید: «نقش بازاری‌ها در جریان انقلاب ۱۹۷۹ مهم بود، آن‌ها در آن زمان اصلاحات اقتصادی شاه را خلاف منافع خود می‌دیدند و به همین دلیل از انقلاب حمایت کردند. اما امروز بازار چیزی برای دفاع ندارد، زیرا دیگر کنترلی بر اقتصاد کشور که اکنون در دست پاسداران است ندارد.»
سپاه پاسداران وفادار به رهبر جمهوری اسلامی اکنون یک امپراتوری صنعتی و همچنین یک نیروی نظامی قدرتمند است و هم نفوذ سیاسی دارد و هم صنعت نفت ایران را کنترل می‌کند.
این گزارش تحلیلی یک هفته پیش منتشر شده است.

آخرین مطالب
آمار بازدیدکنندگان سایت
1241444
امروز
دیروز
هفته جاری
هفته گذشته
ماه جاری
ماه گذشته
بازدید کل
786
1176
1962
1231446
7279
15244
1241444

آی‌پی شما: 18.191.236.174
امروز: دوشنبه، 17 ارديبهشت 1403